دلتنگیهای من۱!

سلام

گاهی وقتا یه حرفی روی دلت سنگینی میکنه ولی نمیتونی بگی!گاهی وقتا دلت می خواد بزنی تو دهن یه نفر ولی نمیشه!گاهی وقتا دلت واسه یه نفر تنگ میشه نمیتونی ببینیش!گاهی گاهی گاهی....

صبح بلند شدم پر از انرژی٬انگار ۱ بمب اتم در من انرژی + جمع شده بود که فقط دلم می خواست یه نفر پا باشه بزنیم تو خط شیطنت و عشق و حال٬سر کار گذاشتن این و اون و خنده بازار اما حیف هیشکی نبود.

اکبر آقا طبق معمول جلو در کارخونه وایساده بود و مثه همیشه یه سلامه جانانه تحویلم داد اما اینبار با این لفظ: سلام صبح بخیر خانمه شایگان! چند ثانیه مکث کردم و تازه دوزاریم افتاد دمش گرم بابا هنوز تو نخ حاج یونس بود.به خاطر شباهته لباسم به هستی منو شایگان صدا کرد که مثلا آره ه ه منم حواسم هست!!

دنیای کارخونه انگار با دنیای بیرون کلی فرق داره اون تو که هستم احساس میکنم یه آدم دیگه شدم٬دانشگاه یه آدم دیگم٬ تو خونه یکی دیگه با ا... یه آدم دیگه!! بده آدم خردادی باشه ها!

۱ پسر دختر ندیده از شانس قشنگم امروز خورد به پستتم.۱ نفهمه به تمام معنا که می خواست ثابت کنه حق با اونه.بابا بیا حق با شما دست از سر ما بردار تو خوبی!مثلا کاراموز گفتار درمانی بود ولی ظاهرا من داشتم درس پس میدادم!دیدنش منو یاده ۲ سال پیش انداخت چقدر با سارا اون بدبختو سرکار گذاشتیم.چقدر گفتم سارا با دل بچه مردم این کارو نکن! روزها و ترمهای اول دانشگاه خیلی بیشتر از الان کیف میداد یادش بخیر  جای دوستان از پیش ما رفته سبز.

آها پیام ضروری امروز: ریش در مردان چیزیست که اگه نزنی در میاد. این از عصر رو زبونمه نمیتونم بگم گفتم نکنه ناراحت بشه.

این روزها بد جوری دلم برای استاد میسوزه.قاطی کرده اونم از نوعه اساسی.خدا بهم رحم کنه این ترم کنترل کیفیت پاس بشه راحت بشم.این ارشدی ٬ارشدیه سابق نیست از دست رفته.کلاسش بهترین کلاسه دنیاست و امتحاناش از شوق اشکو تو چشات جمع میکنه طوری که به ... خوردن میافتی!!!

باهاش کلی خاطره دارم کلی چیزا ازش یاد گرفتم دیدمون نسبت به اطراف خیلی شکله همه مثه هم فکر میکنیم نتیجه اخلاقی اینکه: منم در آینده دکتری صنایع از دانشگاه شریف میگیرم!(یکی نیست بگه آره ارواح عمت!)

حالا سر فرصت شاید در تططیلات آخر هفته بعد اگه زنده بودم از دکتر ارشدی گفتم براتون.ندیده عاشقش میشین.دختر خانومهای ترشیده ی عزیزم حواستون باشه طرف زن داره وگرنه خودم چلاق نبودم!

وایی اگه بدونی امروز چی شد.۵ بعد از ظهر از خونه زدم بیرون کوچه رو که اومدم بیرون زد به سرم که بایکی از رفقا برم برج آفتاب.همون مغازه ها٬همون کافی شاپ٬همون آدما ٬همون باغ٬همون ساختمون.

وای ی ی ی ی ی  که چقدر دلم هوای اون روزهارو کرده.لحظه لحظه اش برام خاطره شده با اینکه سرشار از استرس بود.

رفتیم ولی ... آخه دوستم مثه من اون وابستگی هارو به اونجا نداره خاطره ای نداره از اونجا ولی من با هر نگاهی به اطرافم یه چیزی واسم زنده میشد.پستو٬پیتزا آفتاب٬ چقدر ما اینجا پیتزا خوردیم من ٬الناز٬نشاط٬مهناز٬بهارک. چقدر از اون مغازه عروسک خریدیم!راستی هیچی واسه تارا پیدا نکردم جز یه لاک پشت زشت که بی خیالش شدم.

دوشنبه امتحان تعمیرات نگهداری دارم.بابا این دکتر مهدوی کشت مارو! ۱ پایان ترم بگیرو خلاص آخه بیکاری بشر ۵ تا امتحان ۲۰ نمره ای میخوای چیکار؟! اونم با اون امتحانای.....ت؟

دقت کردین ۱ وقتایی چیزهای کوچیک شمارو یاد یه سری آدم میندازن که شاید فقط یه مدت خیلی کوتاه با تو بودن ولی تو همون زمان کم خاطره های زیادی برات گذاشتن؟ شریعتی٬فرهنگ٬خانه جوان٬میدون ونک٬پارک ساعی٬خیابون قبا سفره خونه اونم از نوعه صفویه و بهاران٬شهر کتاب٬نور..... و گاهی بعضی اسمهابرات میشن مصداق بعضی چیزها!

* چند وقتی میشه وقت نشده فکر کنم٬حس کنم٬لذت ببرم از دورو برم تا بتونم شعر بگم.

*مرجان جان تو حق داری هر جور خواستی فکر کنی ولی حق نداری اشتباه فکر کنی.

* در نظر آدمهایی که پرواز را نمیدانند هرچقدر بیشتر اوج بگیری کوچکتر میشوی.

*نمیدونم کی برم پیش دکتر معزز بدبخت بهتر ایشون بیاد خدمت ما!!

*سینوحه تموم شد بسیار عالی بود نخوندین حتما بخونین٬تازگیها جان شیفته رومن رولان و شروع کردم.

 

نظرات 2 + ارسال نظر
حاج یونس جمعه 4 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:22 ب.ظ http://biname.blogsky.com

سلام هستی خانم
ورودت رو به جمع وبلاگ نویس ها تبریک میگم.
آنالیز نوشته ات این بود: حرفهای زیادی داشتی که بزنی اما نمی دونستی از کجا شروع کنی !!
چون خیلی پراکنده نوشتی .از هر دری سخنی!!
بعضی جملات کلیدی نوشتی که فقط خودت یا افراد خاصی بفهمن!!! و.......
درست حدس زدم ؟ بقیه اش هم واسه ی بعد !!!!
خوش باشی.

حاج یونس جمعه 4 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:30 ب.ظ http://biname.blogsky.com

در ضمن منم( سینوهه )رو خوندم.

سلام
ممنونم که وبلاگم سر زدی و وقت گذاشتی و خوندی.وبلاگ جالبی داری فکر کنم شغلت از اون کاراییه که من خیلی دوست داشتم ۱ روز به رم تو خطش چون با فیزیک زیاد سرو کار داره! موفق باشی و خندان بازم به من سر بزن.بدرود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد