ولنتاینی که از یاد بردی!

 

ضد حال ترین اتفاق روز ولنتاین اینه که همه عالمو آدم بهت ولنتاینو تبریک بگین اما فابریک ترین دوستت که ادعاش میشه تبریک نگه ! یادش بره یا خودشو بزنه به اون راه! مسخره است نه؟

 

 

 

 

در هر حال روز دوستی های پاک مبارک

ترحم ممنوع!

 

سلام.یه سلامه متفاوت با همه سلامهای قبلی ! یه سلام که توش یه دنیا گرمیه و یه دنیا آرزوی قشنگ واسه همه اونایی که منو میشناسن یا من اونارو میشناسم! دوستم دارن یا من اونارو دوست دارم و به همه اونایی که نوشته هامو میخونن.

خیلی وقت بود دلم میخواست یه چیزایی اینجا بنویسم اما واقعا حوصله نداشتم یا اگه حوصله هم داشتم مطمئن بودم هر چی اینجا بنویسم فقط بقیه رو ناراحت میکنه. ولی امروز دلم میخواد اینجا کلی حرف بزنم.

تو این مدت اتفاقهای زیادی افتاد که البته متاسفانه بیشترش تلخ بود و بهتر اینه که اصلا جایی اونارو ثبت نکنم چون نمیخوام دیگه بهشون فکر کنم. اما خودمونیم چه حالی میده بزنی تو گوش پسری که پاشو از گلیمش بیشتر دراز کرده!

امشب میخوام بگم ترحم ممنوع ! من عوض شدم خودم اینو درک میکنم شدم یه آدم دیگه و این فقط و فقط وظیفه یه نفره که منو برگردونه به همون آدم قبل! نمیدونم میتونه یا نه ولی میدونم کار سختیه!خیلی بده که با همه وجودت یه نفرو دوست داشته باشی ؛ اون با همه برات فرق داشته باشه ولی یهو بفهمی نه اصلا اونی نبوده که فکر میکردی! شاید الانم دارم اشتباه میکنم نمیدونم ولی واقعیت اینه که من این روزها دچار سردرگمی شدم. نمیتونم مثه قبل آدمها رو از هم جدا کنم همه مثه هم شدن حتی ا...ر برام مثه همه شده و خودم هم از این موضوع واقعا ناراحتم. تقصیره کیه؟ من ـ اون ـ ا..ر!  چیزی که این وسط داره کم کم اذیتم میکنه اینه که سعی هم نمیکنه بهم ثابت کنه همه حرفاش از یه نوعه دیگه بوده واسه همین هر روز با این کابوس بلند میشم که واقعا سر کارم!

امروز وقتی ازش خواستم تا راجع به دوست قدیمیش حرف بزنه طوری بحث رو عوض کرد که واقعا خودم هم راهی پیدا نکردم تا سر بحثو باز کنم تا مثه دو تا آدم با شعور با هم حرف بزنیم و این خیلی بده!

ما همدیگرو دوست داریم ولی تا حالا با هم راحت راجع به این جور مسائل حرف نزدیم ادعامون میشه با هم راحتیم ولی.....

نمیخوام فکرهای بد کنم نمیخوام نظرم عوض بشه ولی خوب کمک لازم دارم ولی کمکم نمیکنه!

صدا کن مرا صدای تو خوب است!

انا مجنون العباس!

تو خیمه ها یکی بی تابه بی تابه بی تابه

 

تو گهواره یکی بی خوابه بی خوابه بی خوابه

 

تو علقمه یکی گریونه گریونه گریونه

 

مشکه عمو دیگه بی آبه بی آبه بی آبه

 

رباب میدونه چشم انتظاری چه بده چشم انتظاری چه بده

 

 

 امشب شبه عباسه!

همون که تو ادب رو دستش هنوز هیچکس نیومده؛ دلت میخواست الان کنار ضریحش نشسته بودی؟ دلت میخواست الان تو بین الحرمین بودی؟ آقا باب الحوائجه آقا اینقدر آبرو داره پیش خدا که بتونه پیش خدا پا در میونی کنه تا خدا یه لحظه نگاه به من و تو بکنه.

یاد پارسال همین موقع میافتم تنم یخ میکنه و یه بار دیگه میگم قربون عظمتت برم ابالفضل .

چه حکمتی بود تو این همه ادب؟ چه حکمتی بود تو این همه ایثار؟ چه حکمتی بود تو این همه رشادت؟

راسته که هرکی دلش بشکنه با دل شکسته از خدا چیزی بخواد خدا جوابشو میده؟ من امشب دلم شکسته از خدا یه چیز خواستم امیدوارم به حقه دستای بریده ی ابالفضل حاجتمو بده.

یادمون نره تو این شبها مریضهایی گوشه ی بیمارستان چشم انتظارن تا عباس جوابشونو بده پس براشون دعا کنیم زودتر بر گردن کنار خانوادشون نوکری  عباسو بکنن.

یاحق